مبانی نظری و پیشینه پژوهش روش های درمان اعتیاد در روانشناسی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش روش های درمان اعتیاد در روانشناسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش روش های درمان اعتیاد در روانشناسی

دسته : -مبانی و پیشینه نظری

فرمت فایل : word

حجم فایل : 194 KB

تعداد صفحات : 96

بازدیدها : 386

برچسبها : پروژه تحقیق مبانی نظری

مبلغ : 21000 تومان

خرید این فایل

مبانی نظری و پیشینه پژوهش روش های درمان اعتیاد در روانشناسی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش روش های درمان اعتیاد در روانشناسی

در 96 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:  WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

شرح متغیر

مت آمفتامین

از زمان های پیش از تاریخ تاکنون، بشر به امید کاهش درد جسمی یا تغییر حالت های هشیاری، از مواد مختلفی استفاده کرده است. با وجود پیامدهای زیانباری که مصرف چنین موادی برای بدن دارد، اثرات اولیۀ آنها معمولاً خوشایند است و همین عاملی است که شاید ریشۀ اختلالات مربوط به مواد باشد. مواد مخدر غیر از ایجاد وابستگی، پله پله به درجاتی متفاوت آسیب های متنوع عصبی و جسمی در فرد مصرف کننده ایجاد مینمایند. در این شرایط تابلوی کامل بیماری اعتیاد با ترکیبی از وابستگی و تخریب قابل مشاهده است. این تخریب و وابستگی در سوء مصرف موادی همچون آمفتامین ها بیشتر از سایر مواد است. بر اساس گفتۀ کرینگ و همکاران (2007، ترجمه شمسی پور، 1388)، «مصرف آسیب شناختی مواد به دو مقوله تقسیم میشود 1- سوء مصرف مواد و 2- وابستگی به مواد؛ سوء مصرف مواد خطر کمتری دارد اما وابستگی به مواد که اعتیاد هم گفته می شود، در DSM-IV-TR به صورت وجود مشکلات فراوان در ارتباط با مصرف مواد مشخص می شود و شامل تحمل یا ترک است» (ص 374).

بنا به گفتۀ گرانادو و همکاران (2013)، مت آمفتامین یک مادۀ محرک اعتیاد آور و محرک شدید سیستم عصبی مرکزی میباشد که از گروه داروهای سینتتیک و از نظر شیمیایی به آمفتامین ها تعلق دارد، با این وجود تأثیرش بر سیستم عصبی مرکزی بسیار بیشتر از ترکیبات مادری خود می باشد. این مادۀ به شدت اعتیادآور بر سیستم دوپامینرژیک مغز اثر می گذارد و بلافاصله پس از مصرف حالتی به نام «فلاش»  یا «راش» (اوج لذت) در فرد ایجاد می شود (اختیاری و همکاران، 1389) که همین امر اشتیاق را برای مصرف دوباره برمی انگیزاند. نام گذاری این دسته از مواد هم روز به روز دچار دگرگونی می شود كه این به دلیل ماهیت ساختاری این داروها بوده، به طوری كه با اندكی تغییر، داروهای جدیدتری با اثرات متفاوت بر سیستم اعصاب مركزی تولید میگردد. سوء مصرف مت آمفتامین (موشک) در دهۀ 1990 به شدت بالا گرفت، برخی برآوردها نشان می دهد که 7/4 میلیون نفر در آمریکا زمانی مت آمفتامین را امتحان کرده اند (انگلین و همکاران، 2000، به نقل از کرینگ و همکاران، ترجمه شمسی پور، 1388)، علاوه بر این، بنا به گفته کرینگ و همکاران، مرگ و میر مرتبط با مت آمفتامین بین سال های 1991 و 1994 سه برابر شده است. «آمفتامین های قابل دسترس عمده در ایالات متحده عبارتند از : دکستروآمفتامین، مت آمفتامین، نمک مخلوط دکستروآمفتامین- آمفتامین، و متیل فنیدیت؛ سایر مواد شبه آمفتامین عبارتند از افدرین، پسودوافدرین، و فنیل پروپانولامین (PPA) که در ایالات متحده بدون نسخه برای رفع احتقان بینی مصرف می شوند» (سادوک و سادوک ، 2007، ترجمه رضاعی، 1387، ص509).

بنا به گفتۀ هارادا (2012)، تقریباً 22% از جمعیت زندانیان ژاپن در سال 2009 به علت تخلفات مرتبط با قوانین کنترل مواد محرک منجمله مت آمفتامین ها به زندان افتاده اند، و این در حالی است که هنوز هیچ درمان سیستماتیکی برای این جمعیت ابداع نشده است. هارادا در پژوهش خود درمانی را بر اساس مدل درمانی ماتریکس برای زندانیان طراحی و اجرا کرد؛ در این پژوهش، اثربخشی این مدل جدید به اثبات رسید بدین صورت که زندانیان با کسب مهارت های انطباقی بالا توانستند عود مصرف مواد را کاهش دهند.

براساس گفتۀ کرینگ و همکاران (ترجمه شمسی پور، 1388)، «آمفتامین ها از گروه محرک ها هستند که با تأثیر گذاشتن روی مغز و دستگاه عصبی سمپاتیک، هشیاری و فعالیت حرکتی را افزایش می دهند، این مواد، محرک های مصنوعی اند ولی کوکائین محرک طبیعی است که از برگ گیاه کوکا گرفته می شود» (ص 394). بر طبق متن بازنگری شده چاپ چهارم کتابچه آماری و تشخیصی اختلالات روانی (DSM- IV- TR)، شیوع وابستگی و سوء مصرف آمفتامین در طول عمر 5/1 درصد و نسبت ابتلای مرد به زن یک است (سادوک و سادوک، ترجمه رضاعی، 1387). واکیا و مونتویاب (2009) بیان می دارند که سوء مصرف مت آمفتامین به صورت جهانی درآمده و غذا و داروی خاص تأیید شده ای برای درمان این اختلال وجود ندارد، بنابراین مداخلات روانی، اساس درمان سوء مصرف و وابستگی به مت آمفتامین می باشد. تنها درمان موثر برای این گروه از مواد، درمان های روان شناختی از جمله ماتریکس می باشد. مدل درمانی ماتریکس  اساساً در پاسخ به اپیدمی مصرف کوکائین در دهه 1980 به وجود آمد (اُبرت و همکاران، 2000) و امروزه از این الگوی درمانی برای درمان وابستگی به مت آمفتامین استفاده می شود. راوسون و همکاران (2002) هم بیان می دارند که بر خلاف اپیدمی رو به گسترش این ماده در آمریکا، هیچ درمان فارماکولوژیکی مؤثری که اختلال را درمان کند ابداع نشده است. بر اساس گزارش جهانی دارو (2012، به نقل از گرانادو و همکاران، 2013)، هم اکنون 52-14 میلیون مصرف کنندۀ ترکیبات آمفتامین در سطح جهان وجود دارند که این میزان فراتر از تعداد معتادان به کوکائین و کانابیس (حشیش) شده است. سادوک و سادوک (ترجمه رضاعی، 1387) بیان می دارند که «بر خلاف کوکائین که باید از خارج وارد شود، مت آمفتامین یک داروی صناعی است که می توان آن را در آزمایشگاه های غیرقانونیِ محلی تولید کرد» (ص 509).

 ....


2-2-4 اعتیاد
ارتباط بین اعتیاد و ذهن آگاهی و چگونگی تأثیرپذیری آن از ذهن آگاهی و همچنین ارتباط اعتیاد با استرس در زیر شرح داده می شوند.

2-2-4-1 اعتیاد و ذهن آگاهی

تحقیقات زیادی نشان می دهند که تمرین های مراقبه از قبیل ذهن آگاهی برای جلوگیری از اعتیاد و نیز  در درمان آن موثر هستند. بوئن و همکاران (2009) بیان می دارند که ذهن آگاهی از طریق افزایش آگاهی، تنظیم و تحمل عوامل بالقوه ای که منجر به عود مصرف می شوند، توانایی مقابله با محرک های برانگیزانندۀ مصرف مواد منتهی به عود را افزایش می دهد و چرخه اتوماتیک قبلی رفتارهای سوء مصرف مواد را قطع می کند. لارمیر و همکاران (1999) بر این عقیده اند که ذهن آگاهی یعنی قبول زمان حال، در حالیکه اعتیاد خواسته تکراری برای اجتناب از زمان حال است که منتهی به برانگیختن انگیزه برای سوء مصرف مواد می شود. در جریان عود مصرف، آگاهی و قبولی که به وسیله ذهن آگاهی تقویت شده است ممکن است به تشخیص و کاهش سرزنش، احساس گناه، و تفکر منفی که باعث افزایش خطر عود مصرف می شود، کمک کند (برزلین و همکاران، 2002).
در تحقیقی که توسط تیزدیل و همکاران (1999،  به نقل از برزلین و همکاران، 2002) صورت گرفت، یک تحلیل پردازش اطلاعات از عود مصرف مواد به صورت زیر ارائه شده است:

تمرین های ذهن آگاهی از طریق افزایش آگاهی و توجه یا حساسیت زایی به الگوهای افکار و هیجاناتی که به صورت بالقوه باعث هدایت به عود مصرف می شود و همچنین حساسیت زدایی از محرک های برانگیزانندۀ مصرف مواد به خصوص عاطفۀ منفی (از طریق درگیری کامل با محرکهای عاطفه منفی) به جلوگیری از عود مصرف کمک می کنند. در واقع این تحلیل پردازش اطلاعات، دو مسیر اساسی را برای مصرف مواد تشخیص می دهد: 1- نیمه هوشیار (فعال شدن شبکۀ حافظه مرتبط به مواد) 2- هوشیار (خودکارآمدی و انتظارات پیامد)؛ دو روشی که به وسیلۀ آنها ذهن آگاهی می تواند توانایی پاسخ دادن به صورت انعطاف پذیر و با آگاهی بالا در چالش با عاطفۀ منفی را افزایش و احتمال عود مصرف را کاهش دهد. این مطلب بدین معنی است که حساسیت زایی توجه به فرایندهای نیمه هوشیار و حساسیت زدایی هیجان (تحمل عاطفۀ منفی و شناخت های منفی) که هوشیار است، منجر به جلوگیری از عود مصرف مواد می شود.

بر اساس گفتۀ بلیک و همکاران (2011)، مراقبۀ ذهن آگاهی از انواع عملکردهای شناختی سطح بالاست که می تواند سوء مصرف مواد را تحت الشعاع خود قرار دهد. امروزه درمان بر پایۀ ذهن آگاهی در انواع مختلفی از اختلالات روانی راه پیدا کرده است، این درمان ها شامل افسردگی اساسی، اختلال اضطراب منتشر، اختلال شخصیت مرزی، اختلال خوردن، اختلال استرس پس از سانحه، و سوء مصرف مواد است (کومار و همکاران، 2008). چندین مطالعه کارآمدی مداخلات روانی بر پایۀ ذهن آگاهی را در جلوگیری از افسردگی اساسی، اضطراب، روان پریشی، مشکلات تصویر بدن، و سوء مصرف مواد را هم در جمعیت بالینی و هم غیربالینی نشان داده اند (چمبرز و همکاران، 2009). ...

...

 

2-3-1  پیشینه پژوهش در خارج از کشور

اسپکا و همکاران (2000)، در پژوهش خود با هدف بررسی «تأثیر درمان کاهش استرس بر پایۀ مراقبۀ ذهن آگاهی بر خلق و علائم استرس در بیماران سرطانی سرپایی با استفاده از طرح کنترل شدۀ لیست انتظار» تعداد 109 بیمار با انواع سرطان های متفاوت که برای درمان ثبت نام کرده بودند (روش نمونه گیری در دسترس) را به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (افرادی که بلافاصله پس از ثبت نام تحت درمان 7 هفته ای ذهن آگاهی قرار می گرفتند) و گروه کنترل (افرادی که در لیست انتظار برای درمان قرار گرفتند) کاربندی کردند که 19 نفر از این 109 نفر ریزش کردند و تعداد افراد به 90 نفر کاهش پیدا کرد. ابزارهای مورد استفاده شامل 1- پروفایل حالت های خلقی و 2- پرسشنامۀ علائم استرس  بودند. پس از اتمام درمان، بیماران در گروه آزمایشی آشفتگی خلقی کمتر (کاهش 65 درصدی) و علائم استرس کمتر (کاهش 31 درصدی) نشان دادند. محققان این پژوهش به این نتیجه رسیدند که درمان کاهش استرس بر پایۀ مراقبۀ ذهن آگاهی در کاهش آشفتگی های خلقی و علائم استرس در این گروه از بیماران بدون در نظر گرفتن جنس، نوع سرطان، مرحلۀ بیماری، و سن مؤثر است.

دیویدسون و همکاران (2003)، در پژوهش خود با عنوان «مراقبۀ ذهن آگاهی و تغییرات در مغز و عملکردهای ایمنی» تعداد 25 آزمودنی (گروه دریافت کنندۀ مراقبه) و 16 آزمودنی (گروه کنترل) را به روش نمونه گیری تصادفی از میان افراد واجد ملاک های خاص انتخاب کردند. سپس فعالیت الکتریکی مغز را قبل از درمان، بلافاصله پس از اتمام درمان 8  هفته ای آموزش مراقبه، و سپس 4 ماه پس از اتمام درمان 8 هفته ای اندازه گیری کردند؛ در ضمن تمام آزمودنی ها بلافاصله پس از اتمام درمان 8 هفته ای آموزش مراقبه به وسیلۀ واکسن آنفلونزا واکسینه شدند (به منظور بررسی میزان تولید آنتی بادی). محققان به این نتیجه رسیدند که مراقبۀ ذهن آگاهی باعث افزایش قابل توجه فعالیت مغزی (در ناحیۀ جلویی و چپ) و افزایش تولید آنتی بادی در آزمودنیهایی می شود که مراقبۀ ذهن آگاهی دریافت می کنند. نتایج این تحقیق نشان دهندۀ تأثیر مثبت این درمان بر مغز و عملکردهای ایمنی است که این امر نیاز برای تحقیقات بیشتر در این زمینه را بیان می کند.

کارلسون و همکاران (2004)، در پژوهش خود با عنوان «درمان کاهش استرس بر پایۀ ذهن آگاهی در ارتباط با کیفیت زندگی، خلق، علائم استرس، و پارامترهای سیستم ایمنی (سطح کورتیزول، سولفات دهیدرو اپی اندروسترون ، و ملاتونین) در بیماران سرپایی مبتلا به سرطان سینه و پروستات» تعداد 49 بیمار مبتلا به سرطان سینه و 10 بیمار مبتلا به سرطان پروستات (روش نمونه گیری در دسترس) را در برنامۀ 8 هفته ای ذهن آگاهی قرار دادند. ابزارهای مورد استفاده شامل 1- فرم دموگرافیکی و تاریخچۀ پزشکی 2- فرم رفتارهای سالم (مواردی که بر سیستم ایمنی تأثیرگذارند از قبیل: چای، قهوه، سیگار، الکل، ورزش، خواب، و تغذیه) 3- فرم مراقبۀ هفتگی 4- پرسشنامۀ مؤسسۀ اروپایی برای تحقیق و درمان کیفیت زندگی افراد سرطانی 5- پروفایل حالت های خلقی (توسط مک نایر و همکاران، 1971) 6- پرسشنامۀ علائم استرس (توسط لِسکی و تامپسون، 1979) و دیگر آزمایشات مربوط به سرطان بودند. محققان به این نتیجه رسیدند که درمان MBSR منجر به بالا رفتن کیفیت زندگی، کاهش علائم استرس، بهبود خواب، کاهش سطح کورتیزول در این گروه از بیماران می شود اما سطح DHEAS و ملاتونین تغییری نمی کند که این امر نشان دهندۀ سودمندی کاربرد این درمان فقط در مراحل اولیۀ بیماری سرطان می باشد. همچنین عدم تغییر چشمگیر در سلول های لنفوسیت و افزایش سلول های T و کاهش سلول های NK و بررسی دیگر آزمایشات مربوط به سرطان، نشان دهندۀ بالا رفتن پارامترهای ایمنی در بیماران مبتلا به سرطان سینه و پروستات می باشد.

گراتز و رومر (2004) در پژوهش خود با عنوان «ارزیابی چند وجهی تنظیم هیجانی و اختلال در تنظیم: توسعه، ساختار فاکتورها، و اعتبار مقیاس مشکلات در تنظیم هیجانی» تعداد 479 دانشجوی دانشگاه ماساچوست را به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بسته های پرسشنامه ها را بین آنها توزیع کردند. پرسشنامه ها شامل 1- مقیاس مشکلات در تنظیم هیجانی (توسط گراتز و رومر، 2004) 2- مقیاس انتظار کلی برای تنظیم خلق منفی (توسط کاتانزارو و میرِنز، 1990) 3- پرسشنامۀ عمل و قبول (توسط هیز و همکاران، زیر چاپ) 4- مقیاس بیان هیجانات (توسط کرینگ و همکاران، 1994) 5- پرسشنامۀ خودزنی عمدی (توسط گراتز 2001) 6- پرسشنامۀ سوء استفاده جنسی  (توسط لیزاک و همکاران، 2000) بودند. ...

خرید و دانلود آنی فایل

به اشتراک بگذارید

Alternate Text

آیا سوال یا مشکلی دارید؟

از طریق این فرم با ما در تماس باشید